منقوص

شنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۶، ۰۳:۰۳ ب.ظ

احوالات (5)

* یکی ازهمکاران خانمان در محیط کار فعلی هم‌رده و هم‌دوره من است. هم رده ازین نظر که هر دو کارشناس‌ایم. هم دوره ازین جهت که ورودی ارشد دانشگاه یکی است. تصور اولیّه‌ام ازش پرتلاش بود و بی انصاف هم نباشیم هست. ولی ضعف‌های به وضوحی دارد. از اشتباهات مکرر در دیتاها تا کندی کار و حتی نحوه برخورد با سایرین تلاشش قابل ستایش است ولی. من هم ضعف دارم مثل هر کسی دیگری. از یک جایی به بعد ضعف‌هایش کار آدم را لنگ میکند. در عین حال سادگی‌اش مانع آن می‌شود که آدم دلگیر بشود حداقل بلند مدت. 
رفتار چند وقت اخیرم ولی در اصلاح و بهبود این ضعف ها بی اثر بوده. این بی اثری آدم را بیشتر ناراحت میکند. کار پیش نمیرود و هرچقدر هم تلاش میکنی تفاوتی نمیکند. دیدم مشکل ازینجاست که من رفتار والدانه میکند. اگر مهربان باشم والد حمایتگر، اگر مهربان نباشم والد سرزنش گر.هیچ کدام ازین دو جواب نمیدهد. چون در مورد اول واکنش همکار من این است که خب این کار را انجام میدهد و دیگر اصلا گوش نمیدهد که من چه می گویم و رفتار دوم هم کودک طبیعی پرخاشگر میشود هرچند به روی خودش نمی آورد. ناراحت می‌شود. هیچکدام صحیح نیست. رفتار صحیح بالغانه است.... یکی از اخلاق‌های بد شریفی‌ها در محیط کار همین خودبزرگ بینی است این خود بزرگ بینی حتی اگر صحیح باشد منجر به دو چیز میشود. عجب، که میشوند والد مستبد یا مهربان باشند که میشود والدهایی که کار بقیه را انجام می‌دهند. که همکارانشان فکر میکنند آنها چون قصد رقابت دارند این کار را میکنند... 
حالا همکار به دلیل رفتارهای والدانه من درطی این 8 ماه، حتی در مواقعی که سعی میکنم رفتار بالغانه داشته باشم، رفتار والدانه از خودش نشان میدهد، یک جورهای تقابل به مثل چیزی. هرچند اینجا ان شاء الله زیاد ماندگار نیستم و اگر قسمت شود اگزیت استراتژی رو انتخاب میکنم ولی دو تجربه کاری ام رفتار والدانه همه شریفی‌ها را در محیط کاری به اثبات رسانده و تجربه خوبی بود.

* به وضوح ویژگی که دکتر هادی برایم بر شمرد را دارم در خودم حس میکنم. پتانسیل وابستگی. تقریبا در دو، سه هفته اخیر هیچ کاری  از کارهای عقب مانده را انجام نداده ام. در تمام وقت‌‌های غیر اداری‌ام تمام فکرم درگیر مسیری فعلی است. حتی اخیراً اینقدر زیاد شده که یک چند روزی هست که حتی تصمیم‌های کار و مسیر آینده را هم کمتر به ذهن می آید. در رفتار ولی بنابر همان دلایلی که قبلاً گفتم سعی میکنم که منطقی رفتار کنم... کار سختی است، خیلی. ولی چاره‌ای نیست. منطق این را حکم میکند. الان که فکر میکنم می‌بینم حتی در محیط کار هم فکرم تماماً به روی کار نیست. رئیسمان که به صورت خیلی بریفلی توضیح دادم داستان چیست دیگر گیر نمیدهد. گیر که یعنی آسان میگیرد. از این یکی ولی ناراحتم احساس میکنم تعهد کاری‌ام را کم کرده ولی برخلاف قبلی حتی با تلاش هم درست نمی‌شود. دلیلش هم مشخص است، آدم بر صور ذهنی و ناخودآگاه اختیار کمتری دارد. مثل همین الان که دارم اینها را می‌نویسم. در وقت اداری.... برای اینکه ذهنم کمی منظم‌تر شود...







نوشته شده توسط
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

احوالات (5)

شنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۶، ۰۳:۰۳ ب.ظ
* یکی ازهمکاران خانمان در محیط کار فعلی هم‌رده و هم‌دوره من است. هم رده ازین نظر که هر دو کارشناس‌ایم. هم دوره ازین جهت که ورودی ارشد دانشگاه یکی است. تصور اولیّه‌ام ازش پرتلاش بود و بی انصاف هم نباشیم هست. ولی ضعف‌های به وضوحی دارد. از اشتباهات مکرر در دیتاها تا کندی کار و حتی نحوه برخورد با سایرین تلاشش قابل ستایش است ولی. من هم ضعف دارم مثل هر کسی دیگری. از یک جایی به بعد ضعف‌هایش کار آدم را لنگ میکند. در عین حال سادگی‌اش مانع آن می‌شود که آدم دلگیر بشود حداقل بلند مدت. 
رفتار چند وقت اخیرم ولی در اصلاح و بهبود این ضعف ها بی اثر بوده. این بی اثری آدم را بیشتر ناراحت میکند. کار پیش نمیرود و هرچقدر هم تلاش میکنی تفاوتی نمیکند. دیدم مشکل ازینجاست که من رفتار والدانه میکند. اگر مهربان باشم والد حمایتگر، اگر مهربان نباشم والد سرزنش گر.هیچ کدام ازین دو جواب نمیدهد. چون در مورد اول واکنش همکار من این است که خب این کار را انجام میدهد و دیگر اصلا گوش نمیدهد که من چه می گویم و رفتار دوم هم کودک طبیعی پرخاشگر میشود هرچند به روی خودش نمی آورد. ناراحت می‌شود. هیچکدام صحیح نیست. رفتار صحیح بالغانه است.... یکی از اخلاق‌های بد شریفی‌ها در محیط کار همین خودبزرگ بینی است این خود بزرگ بینی حتی اگر صحیح باشد منجر به دو چیز میشود. عجب، که میشوند والد مستبد یا مهربان باشند که میشود والدهایی که کار بقیه را انجام می‌دهند. که همکارانشان فکر میکنند آنها چون قصد رقابت دارند این کار را میکنند... 
حالا همکار به دلیل رفتارهای والدانه من درطی این 8 ماه، حتی در مواقعی که سعی میکنم رفتار بالغانه داشته باشم، رفتار والدانه از خودش نشان میدهد، یک جورهای تقابل به مثل چیزی. هرچند اینجا ان شاء الله زیاد ماندگار نیستم و اگر قسمت شود اگزیت استراتژی رو انتخاب میکنم ولی دو تجربه کاری ام رفتار والدانه همه شریفی‌ها را در محیط کاری به اثبات رسانده و تجربه خوبی بود.

* به وضوح ویژگی که دکتر هادی برایم بر شمرد را دارم در خودم حس میکنم. پتانسیل وابستگی. تقریبا در دو، سه هفته اخیر هیچ کاری  از کارهای عقب مانده را انجام نداده ام. در تمام وقت‌‌های غیر اداری‌ام تمام فکرم درگیر مسیری فعلی است. حتی اخیراً اینقدر زیاد شده که یک چند روزی هست که حتی تصمیم‌های کار و مسیر آینده را هم کمتر به ذهن می آید. در رفتار ولی بنابر همان دلایلی که قبلاً گفتم سعی میکنم که منطقی رفتار کنم... کار سختی است، خیلی. ولی چاره‌ای نیست. منطق این را حکم میکند. الان که فکر میکنم می‌بینم حتی در محیط کار هم فکرم تماماً به روی کار نیست. رئیسمان که به صورت خیلی بریفلی توضیح دادم داستان چیست دیگر گیر نمیدهد. گیر که یعنی آسان میگیرد. از این یکی ولی ناراحتم احساس میکنم تعهد کاری‌ام را کم کرده ولی برخلاف قبلی حتی با تلاش هم درست نمی‌شود. دلیلش هم مشخص است، آدم بر صور ذهنی و ناخودآگاه اختیار کمتری دارد. مثل همین الان که دارم اینها را می‌نویسم. در وقت اداری.... برای اینکه ذهنم کمی منظم‌تر شود...





موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۵/۲۱

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی