منقوص

دوشنبه, ۳۰ مرداد ۱۳۹۶، ۱۱:۴۸ ب.ظ

فرو ریختم....

شروع کردم به آرشیو خوانی، این را یافتم در حبذا. قلب شکست. دلم فرو ریخت. تصویر خودم را دیدم........
یک وقت‌هایی می‌گویی ای کاش... ای کاش فلان بودم، ای کاش آدم بهتری بودم، ای کاش.... اینقدری که میدانستم حوض نقاشی من حداقل یک ماهی کوچک دارد....



" دو دسته آدم تظاهر می کنند .. یکی آنکه می خواهد چیزی را به مردم نشان دهد که نیست .. برای به دست آوردن موقعیتی .. نشانی. جاهی. مقامی ... برایش مهم ست که فقط تصویری بسازد در ذهن دیگران .. و نه در ذهن خودش ..

اما یکی می خواهد شبیه آدم هایی باشد که دوست شان دارد. می خواهد تظاهر کند به نماز شب، ذکر گفتن، نماز اول وقت، نگاه برداشتن از نامحرم .. می خواهد در ذهن خودش، از خودش خشنود باشد .. می داند که اخلاصش به اندازه ی دیگران نیست، فقط می خواهد ادای آدم های خوشبخت را در بیاورد .. برایش آنقدر مهم نیست که بقیه ازین رفتار او چه می فهمند. می گویند عارف است، واصل ست، منافق ست، ریا ست، کوفت ست. زهرمار ست. برایش مهم نیست. فقط می خواهد برای یک بار هم که شده، ظاهرش مثل کسانی باشد که دوستشان دارد ...

.

.

تشخیص دسته اول سخت ست. چون روی رفتار بقیه دقت می کنند و حواس شان هست که توی ذوق نزند ریاکاری شان. به اندازه و به موقع و متناسب ریا می کنند. مثل خیاطی که اندازه ی آستین را درست می شناسد.

دسته ی دوم اما، همیشه تهمت ِ ریاکاری روی پیشانی شان ست. کاری ش هم نمی شود کرد. حتی گاهی درونشان، خودشان را توبیخ هم می کنند. که راست می گویند خلق خدا. من که می دانم پشت اینها، اخلاص ِ آن خوبان نیست. می دانم .. ولی .. چه خیالی؟. چه خیالی؟. پرده ام بی جان ست .. حوض ِ نقاشی ِ من بی ماهی ست .. "



نوشته شده توسط
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

فرو ریختم....

دوشنبه, ۳۰ مرداد ۱۳۹۶، ۱۱:۴۸ ب.ظ

شروع کردم به آرشیو خوانی، این را یافتم در حبذا. قلب شکست. دلم فرو ریخت. تصویر خودم را دیدم........
یک وقت‌هایی می‌گویی ای کاش... ای کاش فلان بودم، ای کاش آدم بهتری بودم، ای کاش.... اینقدری که میدانستم حوض نقاشی من حداقل یک ماهی کوچک دارد....



" دو دسته آدم تظاهر می کنند .. یکی آنکه می خواهد چیزی را به مردم نشان دهد که نیست .. برای به دست آوردن موقعیتی .. نشانی. جاهی. مقامی ... برایش مهم ست که فقط تصویری بسازد در ذهن دیگران .. و نه در ذهن خودش ..

اما یکی می خواهد شبیه آدم هایی باشد که دوست شان دارد. می خواهد تظاهر کند به نماز شب، ذکر گفتن، نماز اول وقت، نگاه برداشتن از نامحرم .. می خواهد در ذهن خودش، از خودش خشنود باشد .. می داند که اخلاصش به اندازه ی دیگران نیست، فقط می خواهد ادای آدم های خوشبخت را در بیاورد .. برایش آنقدر مهم نیست که بقیه ازین رفتار او چه می فهمند. می گویند عارف است، واصل ست، منافق ست، ریا ست، کوفت ست. زهرمار ست. برایش مهم نیست. فقط می خواهد برای یک بار هم که شده، ظاهرش مثل کسانی باشد که دوستشان دارد ...

.

.

تشخیص دسته اول سخت ست. چون روی رفتار بقیه دقت می کنند و حواس شان هست که توی ذوق نزند ریاکاری شان. به اندازه و به موقع و متناسب ریا می کنند. مثل خیاطی که اندازه ی آستین را درست می شناسد.

دسته ی دوم اما، همیشه تهمت ِ ریاکاری روی پیشانی شان ست. کاری ش هم نمی شود کرد. حتی گاهی درونشان، خودشان را توبیخ هم می کنند. که راست می گویند خلق خدا. من که می دانم پشت اینها، اخلاص ِ آن خوبان نیست. می دانم .. ولی .. چه خیالی؟. چه خیالی؟. پرده ام بی جان ست .. حوض ِ نقاشی ِ من بی ماهی ست .. "

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۶/۰۵/۳۰

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی