منقوص

چهارشنبه, ۱۲ مهر ۱۳۹۶، ۱۰:۴۹ ق.ظ

احوالات یک نحیف...

اوّل،
اینکه کسی دقیق تو را می‌شناسد و دست میگذارد روی اصل ماجرا جالب است.  در ذیل بحث سرماخوردگی گفتم که لابد اثر نحیف بودن جسم است. گفت نه روحی است. ماندم، شاید حق با اوست.

لحظه به لحظه بیشتر حس میکنم که جز یک برگه کاغذ سبک که با یک تکان از هم میپاشد چیزی نیستم. چیزی شبیه همان برگه‌های کاغذی که جلوی فانوس‌های قدیمی میگذاشتند. به اندک ضربه ای فرو می‌ریخت. آدم این حس را کنار اقیانوس‌ها میکند.....

دوم،
در هرچیز غیر وربالی موفق ترم. شاید اسلاید خوب آماده کنم ولی پرزنتر خوبی نیستم. صدای با دسیبل پایین بدترین چیز برای یک ارائه است.

سوم،
ندارد.









نوشته شده توسط
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

احوالات یک نحیف...

چهارشنبه, ۱۲ مهر ۱۳۹۶، ۱۰:۴۹ ق.ظ

اوّل،
اینکه کسی دقیق تو را می‌شناسد و دست میگذارد روی اصل ماجرا جالب است.  در ذیل بحث سرماخوردگی گفتم که لابد اثر نحیف بودن جسم است. گفت نه روحی است. ماندم، شاید حق با اوست.

لحظه به لحظه بیشتر حس میکنم که جز یک برگه کاغذ سبک که با یک تکان از هم میپاشد چیزی نیستم. چیزی شبیه همان برگه‌های کاغذی که جلوی فانوس‌های قدیمی میگذاشتند. به اندک ضربه ای فرو می‌ریخت. آدم این حس را کنار اقیانوس‌ها میکند.....

دوم،
در هرچیز غیر وربالی موفق ترم. شاید اسلاید خوب آماده کنم ولی پرزنتر خوبی نیستم. صدای با دسیبل پایین بدترین چیز برای یک ارائه است.

سوم،
ندارد.







موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۶/۰۷/۱۲

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی