۴ مطلب در آذر ۱۳۹۶ ثبت شده است

الحمدلله الذی تحب الی و هو غنی الحمید...
حب در عین غنی بودن یک حب خاص است جنسش با هیچ حبی برابر نیست. شاید حب والدین شبیه ترین کمی به آن باشد. هرچا از چهارچوب خانواده دور بشوی کمتر شمّه‌هایی ازین حب را می‌یابی. پا به دنیای حکومت و سیاست که بگذاری تماماً محو می‌شود. با یکی از رفقا بحث تفاوت حجم اقتصاد ایران بود با سایر اقتصادها و اینکه این روحیه استکباری از همین غنی بودن می‌آید. مثلا حجم اقتصاد آمریکا 60 برابر اقتصاد ایران است. (برای اینکه به چشم بیاید فرض کنید کسی ماهی 6 میلیون درآمد دارد با کسی که ماهی 100 هزارتومن درآمد دارد.) برای همین است که در برابر آمریکا عملاً حرفی برای گفتن نداریم مگر به زور امنیت و تهدید. آدمهایی که غنی می‌شوند خیلی باید عزت نفس بالایی داشته باشندنه تنها کبر نداشته باشند که حب  ( و نه ترحم) داشته باشند.
انگار از جنس این حب‌های اصیل در دنیای مادی پیدا نمیکنیم. هر حبی را عمیق بنگری در انتهایش یک حب ذات هست. یک نیاز هست. حتی عمیقترین حب که حب مادر به فرزند است نیز هرچند اندک ولی باز مقداری حب ذات هست که اساساً خاصیت این دنیاست.
حب از آن اوست که در عین غنی بودن محبوب ترین است.

شب پنجشنبه بود، در آینه به خودم نگاه کردم در دل چیزی خواستم و آن جز خیر و صلاح به اسرع الامور هیچ چیز نبود. نمازی گذاردم و به ساعتی نکشید که شد آنچه شد. با سرعتی مثال زدنی.

سالهای جای به جای این مجازی از تنهایی ها نوشتم و از فاصله‌ها، چون پا برهنه ای که هیچ نداشت و طلب کوه نور میکرد. در تمام این ایام دست تقدیر و حب تو اگر نبود من بارها و بارها با سم مغیلان راه از پای درآمده بودم. حالا هرچقدر هم سعی کنم که به راه راست برم باز ناخالصی‌های یک عمر کج‌روی با من است که  روایت تربیت نااهل است.

خدایا هدایتت را از ما برندار و ما را در مسیر درست استوار بدار.


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۶ ، ۲۱:۱۸

عموماً زیاد اهل صحبت تلفنی نیستم. یک دقیقه دیدار حضوری را میدهم به این هزار هزار دقایق حرف‌های تلفنی. حتی شاید با نوشتن راحت ترم از تلفنی و پشت پنجره اسکایپ و این و آن حرف زدن. فاصله صحبت کردن‌هایم با مریم و ملیحه به فاصله زمانی 3-4 روز است عموماً گاه بیشتر گاه کمتر. پدر و مادر هم به همین شکل. 

محبوبه وقتی که خانه بود معمولاً در تماس تلفنی خانه حرف نمیزد. به جایش به همدیگر ایمیل میزدیم و هرچند صبحت کردن‌هایمان حداقل بود دلبستگی هایمان حداکثر. این دلبستگی قدری است که امشب که حرف میزنم اگر هم اتاقی نبود و تنها بودم جلو اشکها را نمی گرفتم و بغض گلو را خفه نمیکرد.  و تو چه دانی که هدایت قلبها چیست.

پیامی میفرستد در تلگرام و از احوالاتش می گوید. ازینکه از جایگاه فعلی اش چقدر نا امید است و چطور حالش را بزک میکند. غصه تمام وجودم را میگیرد. هنوز که هنوز است بزرگترین شکستم در زندگی همان کنکور لعنتی بود. اینکه نتوانستم. اینکه بلد نبودم. ازینکه آنجا باشد و ناخوش باشد تمام سلولهایم گریه میکند. و افسردگی تمامم را فرامیگیرد وقتی که نمیدانم چطور و چگونه حال بهتری تزریق کنم. میدانی بدترین حس چیست؟ حس «نرسیدن» حس «ناکامی» مثل قهرمانی که دقیقه آخر زمین میخورد و اعتماد به نفس زا هیچ وقت باز نمی یابد.

راستش خوشحالم که هنوز هر وقت بخواهم میتواند اراده کنم که یک الی دو هفته بعد خانواده را ببینم. ارزشمندترین دارایی آدمی خانواده است. ارزشمندترین نزدیکانم خواهران عزیزم هستند. کاش حالشان همیشه خوب باشد. موفقترین ها باشند. قوی ترین ها و خوشبخت ترین ها. هیچ چیزی به اندازه خوشحالی آنها من را خوشحال نمیکند. هیچ چیز به اندازه لبخند آنها لبخند به لب من نمی آورد و هیچ چیز به اندازه یک لحظه نگرانی و غصه شان بغض را در گلوی من نمی فشارد.

در خلال حرفهایم با محبوبه حس میکنم حالا قدری بهترم میفهممش. حالا با شناختن بیشتر خودم و شناختن هاله اون را هم بیشتر میفهمم. بیشتر حس میکنم احساسات لحظه هایش را. یک لحظه تمام کودکی من که با محبوبه گذشت جلوی چشمانم رد میشود. خواهر کوچکتری که نقش برادر کوچکتر هم بود. یاد تمام خاطرات کودکی، گیس و گیس کشی هایمان. فوتبال بازی کردن هایمان. رقابت هایمان. خنده هایمان. اشک هایمان.  دلتنگ شدن هایمان. .......


چیزی در گلویم گیر کرده شاید. باید که فرو ریزد این بغض.... این دلتنگی این روزهای خیلی دور و خیلی نزدیک. این نگرانی هایم از آینده، از برای او. کاش اینجا بودی و هر روز با هم صحبت میکردیم و از روزهای شناخت دنیا با شیب بالایت برایم میگفتی و حرف میزدیم و حرف میزدیم ...

کاش کودکی دوباره تکرار میشد و قدرش را بیشتر میدانستیم و عاشقانه و کودکانه در آغوش میکشیدمت و روی ماهت را می بوسیدم. سخت دلتنگ تو ام نازنین خواهر...







۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۹۶ ، ۰۰:۳۳

تحلیل خیلی خوب و دقیق از عشق در مدرنیته داشت. از کالایی شدن انسان‌ها. ازینکه تمام عشق ها در انتها یک سرش حب ذات است. ( بغیر حب الله احتمالاً) قضیه همان هشتگ «چو نیک بنگری همه تزویر میکنند» است. 

برایم جالب بود که در فرانسه که سمبل عشق و این چیزهاست اینها را میگوید.

https://www.ted.com/talks/yann_dall_aglio_love_you_re_doing_it_wrong/transcript#t-10316

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۶ ، ۱۱:۳۱

ساده ترین نوع مهربانی‌ها گاه عمیق‌ترین نوع مهربانی‌ها هستند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۶ ، ۲۲:۳۷